عشق مامان.آقا آرتاعشق مامان.آقا آرتا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه سن داره

پسر پاییزی من

دکتر مامان مریم

پسر گلم صبح که یادته بهت گفتم دعا کنی؟؟؟؟ رفتیم دکتر و خدارو شکرررررررر چیز خاصی نبود.ولی مامان مریم ترجیح داد بعد به دنیا اومدن شما عمل کنه الهی فدات بشم.من میدونم که شما دعا کردی و خدا دعات رو مستجاب کرد ...
29 مرداد 1392

یه خواهش از آقا آرتا

پسرم. مامان مریم انگشت پاش چند سال پیش برگشته و داره اذیتش میکنه حالا باید بره عملش کنه.خیلیییییییییی هم میترسه . دوروز پیش که شنبه بود رفتیم دکتر.آقای دکتر گفت اگه رگش آسیب ندیده باشه که عملش راحته و 3 هفته طول میکشه تا خوب شه.ولی اگه رگش قطع شده باشه طول درمانش میشه 6 هفته. امروز هم میخوایم بریم جواب عکس رو به آقای دکتر نشون بدیم و اگه همه چی خوب باشه و طول درمان کم باشه مامان مریم همین چند روز عمل میکنه که تا زمان به دنیا اومدن شما کامل خوب بشه اگرم خدایی نکرده عمل سخت تر باشه که صبر میکنه بعد از تولد شما.چون قراره مامان مریم از من و شما مواظبت کنه. حالا خواهشم از شما گل پسر اینه که براش دعا کنی.زیاده زیاداااااااااااااا.دعا کن ه...
28 مرداد 1392

شیرین کاری آقا آرتا تو دل مامانش

چند روز پیش بود که من نشسته بودم رو مبل و تی وی میدیدم که یهو زیرم لرزید.جیغ زدم و گفتم زلزله. بابایی تو آشپزخونه بود و یه نگاه متعجب به من کرد و گفت توهم زدیییییییییییی .منم هی به لوسترا نگاه کردم دیدم نمیلرزه و ظاهرا بابا درست میگه دوباره یه ربع بعد زیر من لرزید و من همچنان جیغ زدم.خلاصه این اتفاق تا آخر شب یه چند باری تکرار شد.من هی میپریدم و جیغ میزدم بابا هم هی میگفت یا توهم زدی یا سرت گیج میره. منم دیگه از دست بابا عصبانی شده بودم که چرا حرف منو باور نمیکنه و بیخیال داره به کارش ادامه میده. جونم برات بگه که این اتفاق انقدر افتاد تا من یه کشف مهم کردمممممممم . متوجه شدم که شما گل پسر یهو خودتو میکوبی به دل مامان و با پشت خودتو...
28 مرداد 1392

آگاهی از بارداری

عزیز دلم چند روزی بود که حال مامان خوب نبود.همه هم میگفتن نکنه نی نی داری ؟ منم با اعتماد به نفس کامل میگفتم نههههههههههه.آخه حتی فکرشم نمیکردم که تو اومده باشی تو دلم. البته چند روزی هم بود که مریض بودم.مریضی بدی هم بود.کلی اذیت شدم و همه مزید بر علت شد که من من نتونم باور کنم شما اومدی پیشمون. و اینکه اون ماه هم کلی قرص خورده بودم هم آمپول زده بودمو هم ابرو چشممو تاتو کرده بودم.و بدتر از همه اینکه یه شیطونی کردم و قرص لاغری خوردم.که قرص قویی بودو دکتر داروخانه خیلی تاکید کرد که اگه تا چنددددد ماه آینده نی نی نمیخواین این قرص رو بخورید چون خیلی ضرر داره. منم که بی اطلاع بودم از وجود نازنینت گفتم من که نی نی ندارم پس میخورم دیگه چ...
28 مرداد 1392

سونو ان تی

عزیزم با بابا رفتیم سونو ان تی که همون سلامت جنین هست 1000 الله اکبر .خیلی بزرگ شدی دیگه اون نقطه کوچولو نیستی اول که نشسته بودی و انگشتتو میخوردی.دکتر نتونست جنسیتتو ببینه.بعد بهم گفت برم آب بخورم تا شما دراز بکشی بعد نیم ساعت دوباره رفتیم پیش دکتر و شما دراز کشیده بودی.آقای دکتر به زور شمارو تکون میداد.آخه شما لالا بودی فدات شم.بعد هم گفت یه چیزهایی از پسر داره.ولی 100 درصد نگفت گفت تو سونوی بعدی میگم ولی من مطمئن بودم که شما گل پسری.آخه قبل از اینکه شما بیای تو دل مامان. مامان خواب دیده بود که یه نی نی پسر داره و اسمش محمد هست ...
28 مرداد 1392

درد و دل با پسرم

پسر مامان .مامان تو این مدت خیلی اذیت شد.خیلی آزمایشهای مختلف داد و خیلی سختیها کشید که همه رو فقط و فقططططططططط به عشق شما تحمل کرد عزیز دلم شما یه بابا محسن داری که همه عشق مامان پریساس.آخه بهترین همسر دنیا برای مامانه و میدونم که بهترین بابا هم برای شما عسل پسر میشه. بابایی تو این مدت خیلی هوای منو داره.خیلی درکم میکنه.نمیزاره کار کنم.نمیزاره چیزی بلند کنم.نمیزاره عصبی بشم نمیزاره حتی غذا درست کنم کلی هم میاد دست میزاره روشکم من و با شما صحبت میکنه و قربون صدقه شما میره.وقتی شما تکون میخوری چشماش برق میزنه.وقتی شما لگد میزنی بابایی کیف میکنه. مامان جان اینارو برات نوشتم که انشاالله روزی که شمام مرد یه خونه شدی قدر خانومتو بدونی. ...
28 مرداد 1392

سونو 3 بعدی

پسرم تو هفته 27 رفتیم سونو 3 بعدی که چهره شما رو ببینیم سونو رنگی بود. خانم دکتر گفت شما بیشتر شبیه مامان هستی.و همه چیزتون هم خدارو شکر سالمه البته خانم دکتر گفتن ماشاالله شما گل پسر تپلی هم هستی.حدود 200 گرم اضافه وزن داری و قدت هم خوبه امیدوارم موقع تولد هم تپلی باشی و 100 البته سالم. همش دعا میکنم زردی نداشته باشی.اذیت نشی در ضمن شما خیلی هم شیطونی.اصلا آروم و قرار نداری.همش در حال وول خوردن هستی. خانم دکتر هم این قضیه رو تایید میکنه. وقتی دستگاه سونو میاد رو شکم من.شما تند تند عکس العمل نشون میدی و ضربه میزنی و تکون میخوری.الهی فدات شم   ...
28 مرداد 1392

اننتخاب اسم

قشنگه من.من و بابا تصمیم گرفتیم اسم شما رو بزاریم محمد آرتا.   آرتا اوستایی هست به معنی راست گفتار و درست کردار امیدوارم اسمتو دوست داشته باشی
28 مرداد 1392

گل پسر مامان و سونو آنومالی

عزیزم با بابا جون رفتیم سونو انومالی که برای سلامت جنین هست آقای دکتر گفت شما گل پسریییییییییی الهی فدات بشم.دیگه از این به بعد میتونیم شمارو آقا پسر گل صدا کنیم. از سونو که اومدیم بیرون به همه خبر دادیم و همه کلی خوشحال شدنننننننن البته از این سونو آقای دکتر بهمون سی دی داد که امیدوارم یه روزی بهت نشون بدم و تا اون روز خراب نشه ...
21 مرداد 1392

عید 92

قشنگه مامان امسال من و بابا دیگه تنها نبودیم و شما هم پیشمون بودی.منم ازین بابت واقعا خوشحالم و به خودم افتخار میکنم و از خدا ممنونم که منو لایق مادر شدن دونست.اونم مادر کوچولوی نازی مثل تو عید با مامان مریم و بابایی و لیدا و لادن جون و خاله لیلا و سپید رفتیم بابلسر .خیلی خوش گذشت قبل سال تحوبل رفتیم و 3 عید برگشتیم.البته سال تحویل همه رفتیم کنار دریا انشاالله عید 93  دیگه خودت پیشمون هستی. خلاصه از شمال که برگشتیم تغریبا همش خونه بودیم چون حال مامان زیاد خوب نبود 8 عید بود که حس مادرانم میگفت یه خبرهایی هست.دلم شور میزد.آخه احساس میکردم حالتهای تهوع بارداریم قطع شده.نگران بودم.دیگه 9 عید طاقت نیاوردم و با بابا رفتیم سونو گراف...
21 مرداد 1392